آریساآریسا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

❤آریسا فرشته کوچولوی عمه❤

عید غدیر مبارک

  عید غدییییییییییییییر مباااااااااااااااارک     سیده خانوم کوچولو آریسا یشیرینم عیدت مبااااااااااااااااااااااااارک این عکسای کوشمولییاتم به مناسبت عید میذارم بووووووووووووس عمه جون...          ...
12 آبان 1391

شیطونی های آریسا جووون قبل 1 سالگی

قسمتی از شیطونی های خانوم خانوما رو میذارم که البته مال قبل 1 سالگیشه عزیزم عمه جون منو ببخش انقد عقبم بله این آریسا خانومه در تلاش برای رسیدن به هدفی که تو سرشه فدای این شر بازیهااااات بشم من عمه جووووووووووووون و اما این عکس که چندین بار تکرار شده ولی این یه بارو عکس گرفتم ...عشقم رفته رو لبتاپ عمش و تو چشای عمه هم مستقیم نگاه میکنه در نهایت ارامش اینجام مثل اینکه مامان گلبرگ گذاشته بودت رو کابینت بشینی کنارش باشی یهویی دیده خانوم تشریف بردن اون بالا و مشغولن حسابی اینجام فک کنم میخواستیم بهت غذا بدیم که فرار میکردی چقد قشنگ نشستی عمه جون ...
2 آبان 1391

روز جهانی کودک ...کادوهای زیبا تولد...میزشام...بادکنک بازی ساعت 3.30

  اوله اول روز جهانی کودک رو به همه نی نی های شیرین تبریک میگم به خصوص به عشقم آریسااااااااااااااااااااااااااااااااااای خوشگلم عزیزدلم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس زییییییییییییااااااااااااااااااد شب تولد ساعت 3.30 بود که  آریسا جون تازه یاد گرفته بود که با بادکنکها چه طوری میشه بازی کرد یک جیغهایی هم می زد که میخواستم بخورمش و تموم شدنی هم نبود...دیگه تو این ساعت مشغول بازی بود خانومی...فرداش خبر رسید که ساعت 6.30 خوابیدن ایشون چندتا عکس از بازی کردن عزیزدلم گذاشتم که هردفعه فیلمشو میبینم دلم واسش یه نقطه میشه بلافاصله تو خونمون دادمیزنم ماااااااااااااماااااااان من آریس...
18 مهر 1391

پشت صحنه تولد :)

با خودم گفتم حیف از کمکها وزحمات افراد پشت صحنه چیزی نذارم مخصوصا کمکهای خود عروس خانوم که واقعا اگه پا به پامون نبود هیچ کاری پیش نمیرفت بابای عروس خانوم  بسیووووور زحمت کشیدن و خونه رو باکمک بقیه عوامل پشت صحنه تزیین می کردن بابا بزرگ عروس خوشگلمون  درحال نظارت و تزیینات ...دستشون دردنکنه اینم سه تا باباها درحال بستن ریسه ...همه دس به دعا   و این هم خود عروس خانوم که تازه فهمیده اینجا چه خبره و ازاین طرف اتاق میدوویید اون طرف و کل تزییناتو بهم میزد عزیزم  و هممون کلی بهش میخندیدیم   کمک آریسا جون در جارو کردن ...واقعا دستت دردنکنه عمه جون اگه کمکای ت...
16 مهر 1391

کادوی تولد مامانو بابا

 کادوی تولد آریسای خوشگلم که مامان و بابای مهربونش بهش هدیه دادن یه گردنبند خوشمل که اسم قشنگش روش حک شده  دستتون دردنکنه هم بابت هدیه و جشن ...هم عکسای خوشگلی که گرفتین  من عاشق این عکساتم معلومه مامان طفلیت همه جای خونه دنبالت دوویده که عکس بگیره   بفرمایید ادامه مطالب...   راستی عشق عمه عکس خوشگلت هم به مناسبت تولدت گذاشتم تو ویترین نینی وبلاگ وقتی دیدم عکست دقیقا همون تاریخی که میخواستم رو صفحه است خیلی ذوقیدم عااااااااااااااشقتم   قربونه خندهااااات عزیز دل عمه قربونه دندونای خوشگلت قربونه چشای قهوه ایت قربونه موهاااااات ...
11 مهر 1391

خلاصه ای از عکسای آریسا جونم تا 11ماهگی

عکسای عروسک عمه از اونجاا تا اینجا عکسای تولد هم پست قبلی گذاشتم جاشون اشتباه شد ببخشید ...بعدشم از شیطونیهای آریسا خانومی عکس میذارم که انقدر شیطون شده از دیوار راست بالا میره   بفرمایید ادامه مطااااالب .......     آریسا شیرین خانومی تو بیمارستان 10 مهر90       اولین صبحونه مامان گلبرگ  و بابا بهنام با حضور شیرین آریسا                 ...
10 مهر 1391

امروزه روزی که میخواستم...تولد یکسالگی آریسا جوووون مباااااااااااااااااااارک

چقدر زود گذشت انگاری همین دیروز بود... که مامان گلبرگ آریسا رو تو شیمکش داشت ...به مامان گلبرگ سپرده بودم وقتی داره تکون میخوره به منم بگه که بتونم احساست کنم  انگاری همین دیروز بودااا... که منو مامانی رفتیم مشهد... ساعت 7صبح بهمون خبر دادن نی نی ساعت 4:45صبح بدنیا اومد منو مامانی هم سراسیمه رفتیم طرف بیمارستان...چقدر حسرت خوردم که موقع تولدت اونجا نبودم الان که یه سال از بودنت کنار ما میگذره خدارو شکر میکنیم به خاطر وجود همچین فرشته ای   عمه جون نمیدونی چقدر دوست داریم چقدر عاشقتیم عمه جون باتو من طعم شیریییییین عمه شدنو چشیدم ممنونم ازت عزیز دلم امروز یعنی 10 مهر سالگرد زیبااااااااتر...
10 مهر 1391

روزمون مبااااااارک

خداوند لبخند زد دختر آفریده شد لبخند خدا روزت مبااااااارک روز دخترای گل مباااااارک   من قربونه دختر بودنت برم آریسا جوووووووووووووووونم روزت مبااااااااااااارک عزیز دلم دووووووووووووووووووووست دااااااااااااااااااااارم روز دخترو به همه گل دخترهای نینی وبلاگ تبررررررررریک میگم که وجودشون همیشه مایه برکت       ...
31 شهريور 1391

کمبود عکس و مسافرت عمه

سلام آریسای عمه  خوبی عزیزم...عمه الهییییییییییی بمیره واست... واسه همه چیت... خنده هات گریه هات  بوس کردنات غذا نخوردنت راه رفتنت شیرینیهات ... خلاصه واسه همه وجودت عروسک عمه چقد دلم برات تنگ شده ولی ایندفعه عمه بهنازو بیشتر تحویل میگرفتیهاااااا ف ک نکنی حواسم نیس ببخش منو که انقد دیر میبینیم همو و عکس ازت ندارم ...حتما دفعه بعد یه عالمه عکسای خوشگلتو  میزارمو انشالله عکسای تولدت گل من هفته پیش همه باهم رفتیم عروسی دختر خاله دختر عموی بابای آریسا (چقد نزدیک )گرگان که ایشالله خوشبخت بشن...شیرین خانوم دوس داشت تو تالار...
29 شهريور 1391