آریساآریسا، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

❤آریسا فرشته کوچولوی عمه❤

شیـــرینتر از قند

1391/10/7 18:13
نویسنده : عمه کوچیکه
983 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق عمه ...سلام به دوستای گلم باید بگم که من 9 روزی مشهد پیش آریسا جونم  بودم و لنگر انداخته بودمو کلی بهم خوش گذشت و دوست نداشتم برگردم نیشخند حتما الان میگید بیچاره مامان آریسا خجالت...

خلاصه اینکه حسابی کیفیدم با آریسای شیرینم هرچقدر دلم میخواست فشارش میدادمو میبوسیدمش با فشار زیاد... اونم همش لبخندای شیرین میزدو هیچی نمیگفت عزیزم کلا خیلی مهمون نواز عزیزدلم ...دائما هم میگفت عمه با فتحه ...منم میذوقیدم مثل ...نیشخند

تموم مدتی که اونجا بودم شاهد زحمات مامانو بابای گلش بودم که به چه ترفندهایی به آریسا غذا میدادن که تو بعضیهاش هم منم سهیم بودم و نقش پر رنگ داشتم...از همین جا بهشون خسته نباشید میگم و روشونو میبوسم ...

عشقم هنوز کامل حرف نمیزنه در حد آریسا آب میخوری؟اوهم نازک (از نوع خاص که عــــــاشق این

کارشم)آریسا اب نمیخوری؟نه نه با حرکت دست...و هرچیو که میخواست یا مکان خاصی میخواست بره

که نمیتونست همش با اشاره دست میگفت عزیزتنبلم...کلا یه وروجک سریع وسیر که انگاری کوک شده و دائما درحال متر کردن همه جای خونست ولی سایلنت خنده

عزیزدلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــم دلــــــــــــم برات یک ذره شده دوســــــــــــــــــت دارم عمه جون

 

آریسا با کفشهای مامان جونش

فقط کافیه یکی کفششو دربیار ...

قربون خنده های شیرینت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

هیراد و عمه لیلاش
7 دی 91 22:16
*سلام ، امیدوارم یلدا بشما خوش گذشته باشه *
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید


سلام عزیزم چشم
مادر کوثر
9 دی 91 9:34
به به به
انشالله به سلامتیییییییییییییییییی
خوش بگذرهههههههههههههه

بوس واسه ی آریسای شیریییییییییییییییییییییین

بروز شدیم باز


سلام خاله جونم و کوثر خوشگلم ...حتما زودی میایم بوسس
مامانی آریسا
9 دی 91 9:46
سلام عمه جونی دل آریسا کوچولو هم واسه عمه جون مهربونش یه ذره شده گاهی به مامانی و دایی جونش هم میگه عمه.یه فکری بکن یه سری بزن


سلام مامانی مهربون آریسا جوووونم ...اره شنیدم فدااااش بشم ...وای چقد خندیدم ...عمه فدااااااش بشه
لیلا مامان پرنیا
9 دی 91 19:36
همیشه به گردش عمه خانم اریسای ناز رو هم از طرف ما میبوسیدی پیش ماهم بیاید


ممنونیم خاله جون حتما دراولین وقت میایم اخه امتحان دارم
مامان گلبرگ
10 دی 91 13:00
سلام عمه جونم.دلمون برات یک ذره شده.با این نوشته ها یاد اون روزای خوب افتادم و دلمون بیشتر تنگ شد.تورو خدا زود بیا زیاد زیاد بمون.به ما که خیلی خوش میگذره.


سلاااااااااااام عزیزم ...دل منم خیلیییییی تنگ شده بدجور...باااارم میام مزاحمتون میشم مطمئن باشید بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس
مادر کوثر
10 دی 91 17:40
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست....


مرسی مامان کوثر نازم بااین متن قشنگ
مامان آوينا
11 دی 91 16:36
شيطون خانم خيلي ناز شديآوينا هم عاشق كفشاي مامانيه


مرسی خاله جون اره نمیدونم این چه عشقیه
عمه ي آتنا
11 دی 91 18:11
اي جانم چه خانوم كوچولوي خوشتيپي
به اين ميگن پا تو كفش بزرگترا كردن


مرسی عمه جون ...اره واقعا
مامان سانلی
12 دی 91 0:55
سلام عمه جونی
میبینم که حسابی کیف کردی با اریسا عسل...بچه رو فشار دادی...الانم قسمت انباشته فشارت تخلیه شده
خدا اریسای عسلو براتون نگه داره شما هم کیفشو ببرین..
قربونش برم فشن شو اجرا میکنه


سلام مامان سانلی جونم دلمون تنگ شده بود واستون ...ممنونم عزیزم ...سانلی خوشگلمو ببوسید
سودابه
12 دی 91 11:08
سلام عزیز دلم.
چقدر دلم برای دخترها و پسرهاونوه های وبلاگیم تنگ شده بود که خدا میدونه.
آپم دوست داشتی تشریف بیارین قدمتون روی چشم .
دخمله نکن این کارارو تو بزرگ بشی کفش چی می پوشی؟لابد مثل دخترهای امروزی فقط اسپرت!!!!!!!عمه خانم کوچیکه اسپند نشه فراموش و گاز از لپ این موش


مرسی سودابه جووون ماهم دلمون تنگ شده بود ..چشم حتما میایم
مامان آرشیدا کوچولو
12 دی 91 11:53
عمه ها همشون مهربونند
چه جیگملی شده این وروجک


ممنونیم مامان ارشیدای خوشگلم
امیر مهدی و عمی
12 دی 91 13:37
سلام عمه کوچیکه
زیرتا قبول انشااله همیشه به سفر و خوش گذشتن
امیدوارم به زودی نازنین دخترو دوباره از اون بوسای چلوندنی بکمی


سلااااام عمی جون مهربوون ...ممنونم اتفاقا به احتمال زیاد فردا میبینم جیگملمو
طنین
15 دی 91 12:09
چه عکسای با نمکی...
اون روز اومده بود اینجا تا موهاشو کوتاه کنه...نمی دونید به چه بد بختی موهاشو کوتاه کردیم.بیا بلز بزنیم و، توپ ها رو قایم کنیم و...
خیلی بامزه بود.
بعدش هم موقعی که می خواستیم موهاشو از روی شلوار مامانی جونش پاک کنیم کلی گریه کرد که نکنه یک وقت جارو برقی مامانیشو بخوره.خیلی ترسید بیچاره...
تقدیم آریسا جونی


ممنونیــــــــــــــــم طنین خانوم خوشگل ..خیلی قشنگ بود لذت بردیم
الیسا
18 بهمن 91 13:46
ای وروجک از الان میخوای پا تو کفش بزرگترا کنی
خدا حفظش کنه


سلام الیسا جون خیلی خوش اومدین ...ممنونیم از حضورتون
نريمان
20 فروردین 92 2:08
چه عكساي شيكي منم عمه دارم ولي ازمن كوچكتره و من بايد قربون صدقش برم وخيلي خيلي خيلي دوسش دارم دانشجو هستش اگه يه ساعت نبينمش دق مي كنم آخه باهم زندگس ميكنيم خواهرندارم عوضش دوتا عمه گل گل گل دارم هيچي مثل عمه نميشه جاي باباس


مرسی نریمان جان خیلی خوش اومدی...چقدر قشنگ... انشالله خدا شمارو واسه هم نگهداره