سفرنامه تابستونیه آریسا(1)
آریسا خانومی رفته بودن مسافرت شمال یعنی باااز هم شمالهرچقدر از شیطونیهاشو شیرینیهاش بگم واقعا کم
گفتم ...همش مامان گلبرگ طفلیش درحال تلاش واسه غذا دادن شیرین خانوم بود ...و عمه ها وشنتیاهم
به این شکل بودن به ترتیب که شاااااید خانومی اشتباهی دهن
کوشمولوشو واسه یه قاشق باز کنه
ولی ماشالا دخمل خوبی بود ماکه از بودن کنارش کلی لذت بردیم
...مخصوصا شنتیا که اریسا همش درحال بوسیدنش بود منم هی حسودیم میشد...قرفون بوسیدن شیرینت بشم عمه جون
واسه اینکه عکسا یکم زیاد دو قسمت میکنم که همشونو بذارم
بفرماییید ادامه مطالب ....
جنگل گلستان و صبحونه
قرفونه لم دادنت عزیزم
اریسا و شنتیا تو مرکز خرید
راستی عسل خانوم چند قدمی خودش راه میره عسیس دلم
باز درحال شیطونی
اینم نمایی از دریای خزر که ادم از دیدنش سیر نمیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی